بزرگنمايي:
سیاست و بازاریابی - دیجی کالا / ساعاتی پیش، دونالد ترامپ رسما با کسب 71 میلیون رای و اختصاص 51 درصد از آرا به خود، بهعنوان رییس جمهوری بعدی ایالات متحده انتخاب شد؛ اتفاقی که حتی تا همین امروز هم پیشبینیاش ممکن نبود. آمار و ارقام از حرکت کامالا هریس، رقیب دموکرات مقابل ترامپ، پا به پای او میگفتند. با این حال، شاید از همان ابتدا هم میشد تلاش جامعهی بسیار مذهبی آمریکا را برای جلوگیری از انتخاب یک زن سیاهپوست حامی اقلیتهای جنسی پیشبینی کرد؛ هر چه باشد امریکا تنها لس آنجلس و نیویورک نیست.
دونالد ترامپ چندان برنامههای کامل و درست و درمانی برای ادارهی مملکت ارایه نداده است؛ طوری که صحبتهای او اساسا به «مهاجران را بیرون میاندازم» و «گمرک کالاهای خارجی را آنقدر زیاد میکنم تا تولید داخلی پیشرفت کند» خلاصه میشوند. با تمام این اوصاف، سیاستهای نداشتهی ترامپ هم وقتی در کشوری اجرا شوند که اقتصاد جهانی را کنترل میکند، همه چیز را تحتالشعاع قرار خواهند داد.
بازیهای ویدیویی، بزرگترین صنعت سرگرمی دنیا هستند؛ طوری که صنعت بازی بیش از دو برابر صنعت سینما سالانه درآمد دارد. در حالی که در سال 2008 شاهد بزرگترین سقوط اقتصادی معاصر بودیم، تنها صنعتی که در این سقوط هنوز هم رشد میکرد، بازیها بودند. وقتی همهگیری کرونا بسیاری از صنایع دنیا را به تعطیلی کشاند، بازیهای ویدیویی چند برابر رشد کردند.
ایالات متحده یکی از دو قطب اصلی بازیسازی در دنیاست؛ طوری که بزرگترین شرکتهای بازیسازی و استودیوها در این کشور فعالیت میکنند. انتخاب ترامپ بهعنوان رییس جمهور بعدی امریکا، روی کسانی که بازی میسازند، کسانی که بازی میخرند و کسانی که بازی میکنند، در سطحی جهانی تاثیر خواهد گذاشت.
در مقابل، فقط هم بحث اقتصادی بازیها مطرح نیست. بازیها گونهای از هنر و محصولی فرهنگی هستند و صد البته پر از عقاید سیاسی و فرهنگی مختلف. پیروزی حزب محافظهگرای ایالات متحده در امریکا روی جنبههای فرهنگی و اجتماعی هم تاثیری بسیار مهم خواهد گذاشت.
ترامپ پیرمردی است که از بازیهای ویدیویی خوشش نمیآید
مملکتی که بر پایهی کشتار و تفنگ بنا شده باشد، به هر دری میزند تا عامل اصلی خشونت در جامعه یعنی سلاح را به کنار بزند و تقصیر را گردن موضوع دیگری بیاندازد. دهها مشکل کتابهای مصور بودند، پس از آن موسیقی راک و متال و چند دههای است که بازیهای ویدیویی به هدف اصلی این سیاستمداران برای دور کردن ذهن عوام از واقعیت تبدیل شدهاند.
اولین صحبتهایی که از ترامپ دربارهی بازیهای ویدیویی داریم به سال 2012 بازمیگردد. او توییتی کرده و در آن نوشته بود که «بازیهای ویدیویی خشونت را زیبا جلوه میدهند و این موضوع باید متوقف شود. بازیها در حال ساختن هیولاها هستند!». او همچنین چند سال بعد و در حالی که رییس جمهور و پس از یک تیراندازی در مدرسهای در فلوریدا که 17 نفر کشته داد، روسای شرکتهای بازیسازی بزرگ مثل تیکتو و زنیمکس را احضار کرد و طی جلسهای از آنها خواست تا خشونت بازیهای ویدیویی را بررسی کنند.
سازمان ESA امریکا که بر بازیها نظارت میکند هم در این جلسه حضور داشت و آنها تحقیقات علمی متعددی را نشان کابینهی ترامپ دادند که هرگونه ارتباط بین خشونت در کودکان و بازیهای ویدیویی را رد میکرد، اما نهایتا کاخ سفید یک ویدیو منتشر کرد که در آن تصاویری از کال آو دیوتی و ولفنشتاین و فالآوت 4 نشان داده میشد و نهایتا هم از حضار پرسید که «آیا این به نظرتان خشن نیست؟»
پیش از آغاز جلسه، ترامپ گفته بود که «از گوشه و کنار میشنوم که سطح خشونت در بازیهای ویدیویی واقعا افکار بچهها را شکل میدهد و حتی اگر یک قدم جلوتر برویم، فیلمها هم وجود دارند. این فیلمها را میبینید، چقدر خشن هستند، ولی اگر فیلمها سکس نداشتنه باشند میگذارند بچهها این فیلم را ببینند. اما این بازیها کشت و کشتار دارند و شاید باید ردهبندی سنی داشته باشیم.»
ظاهرا نهتنها کسی به ترامپ نگفته بود که از سال 1994 امریکا یک سیستم ردهبندی سنی سفت و سخت برای بازیها راهانداخته، بلکه بهعنوان کسی که تمام تصمیمات خود را با معیار پول میسنجد، کسی آمار فروش کال آو دیوتی را هم به اون نشان نداده بود، وگرنه مطمئنا بهجای این صحبتها و حمله به بازیها، سرمایهگذاری در بازیها به سرش میزد.
ترامپ با حمایت ایلان ماسک عواقب استفادهی نادرست از هوش مصنوعی را از بین میبرد
یک ربع از سخنرانی امروز صبح ترامپ، در حالی که حدودا یک قدم با پیروزی فاصله داشت، به قصههای او ایلان ماسک اختصاص داده شده بود. ترامپ چپ و راست از ماسک تعریف کرد، او را یک نابغه خواند و گفت که حمایتهای او بوده که ترامپ را به این پیروزی رسانده. صحبت از ایلان ماسک و دوستیاش با ترامپ را به این دلیل مطرح میکنیم که او همین حالا در خودروهایی که در بازار میفروشد، از یک سیستم هوش مصنوعی خودران استفاده میکند؛ هوش مصنوعیای که به معنای واقعی کلمه افتضاح است و تا به حال جان افراد زیادی را به خاطر انداخته.
استفاده از هوش مصنوعی در صنایع مختلف از مهمترین و پرسروصداترین بحثهای چند سال گذشته بوده؛ طوری که دولت بایدن در سال 2022 یک قانون مختص هوشهای مصنوعی وضع کرد تا از حقوق افراد مقابل سیستمهای الگوریتمیک محافظت کند. این قانون همچنین شامل بخشهایی مثل کسب اجازه از افراد در استفاده از دادهها توسط هوشهای مصنوعی بود؛ موضوعی که به هیچ وجه رعایت نمیشود و هوش مصنوعیهای امروزی بهسادگی تمام دادههای اینترنت اعم از تصاویر و متون را به خورد الگوریتم خود میدهند و روی همانها خروجی میگیرند.
دولت باید در سال 2023 هم قانون دیگری وضع کرد و دستور داد تا استفاده از هوش مصنوعی حتما «امن و قابل اعتماد» باشد. شاید مهمترین بخش این فرمان، بخشی بود که به حمایت از کارگران اختصاص داده شده بود و روی این موضوع تمرکز میکرد که استفاده از هوش مصنوعی نباید به امنیت شغلی افراد صدمه بزند و جایگزین شغل آنها شود.
صد البته که همین حالا هم هیچ کدام از این قوانین رعایت نمیشوند و شرکتهای بزرگ را میبینیم که در تبلیغات عمومی و عظیم خود از تصاویری استفاده میکنند که توسط هوش مصنوعی ساخته شدهاند. شرکتهایی مثل مارول از هوش مصنوعی در ساخت یکی از سریالهای خود استفاده کرده بودند و با اینکه رسما حرفی از این موضوع زده نشده، اما فقط چند دقیقه کافی بود تا همه متوجه شوند که فیلمنامهی بازی بهدردنخور سایلنت هیل: عروج توسط هوش مصنوعی نوشته شده بود.
شرکتهای بزرگ بازیسازی مثل الکترونیک آرتز و اکتیویژن بلیزارد و زنیمکس دنبال این هستند که بتوانند کاملا صداپیشهها را با صداهای تولید شده توسط هوش مصنوعی جایگزین کنند و خوشبختانه هنوز به این هدف نرسیدهاند. شرکت بتسدا چند وقت پیش از یک بازیگر درخواست کرده بود تا حق ساخت دیالوگ با استفاده از صدای او را به شکل مادامالعمر به قیمت 40 هزار دلار به آنها بفروشد.
کشوری که برپایهی نظام سرمایهداری بنا شده، تمام قوانینش را هم با پشتوانهی شرکتها تنظیم میکند. به هیچ وجه دور از ذهن نیست که با لابی شرکتها، استفاده از هوش مصنوعی در بیقانونترین شکل ممکنش بهموضوعی معمول در این شرکتها و ساخت بازیها تبدیل شود.
در کمپین ترامپ شنیدیم که آنها قصد دارند فرمان دولت بایدن در استفادهی درست از هوش مصنوعی را لغو کنند. جملهی دقیق آنها این بود: «ما فرمان خطرناک جو بایدن که جلوی پیشرفت و خلاقیت هوش مصنوعی میشود و ایدههای رادیکال چپگرایانهی آنها را روی توسعهی این تکنولوژی اعمال میکند، لغو خواهیم کرد. حزب جمهوریخواه به جای این فرمان، از توسعهی هوش مصنوعی بهشکلی حمایت میکند که ریشه در آزادی بیان داشته باشد.»
معاملههای بزرگ به اتفاقی معمول در چند سال گذشتهی صنعت بازی تبدیل شدهاند. با این حال، هیچ کدام به بزرگی از قرارداد 69 میلیارد دلاری مایکروسافت برای تصاحب اکتیویژن بلیزارد نبودند؛ معاملهای صدای سازمانهای زیادی را چه داخل امریکا و چه بیرون از آن درآورد. این معاملات تاثیر بزرگی بر صنعت بازی و شرکتها داشتند و در نتیجهی آنها، شاهد تعدیل نیرو و تغییرات درونسازمانی بسیار بزرگی در شرکتها بودیم.
ترامپ پیش از این در اویل دورهی ریاست جمهوری خود بارها تلاش کرده بود تا جلوی ادغام دو شرکت تایم وارنر و AT&T را بگیرد، اما کابینهی او همچنین چند شرکت مثل فیسبوک را تحت بررسی مونوپولهای اقتصادی قرارداد.
قضایای تعدیل نیرو در صنعت بازی ریشه در چه دارد و چه در انتظار ماست؟
با این حال، معاون اول ترامپ یعنی «جیدی ونس» گفته است که آنها از مدیر فعلی سازمان FTC و فعالیتهایش رضایت دارند؛ یعنی احتمالا کابینهی ترامپ هم همین رویهی فعلی سازمان FTC در برخورد با شرکتها و مونوپول کردن آنها را ادامه دهد.
سازمان FTC یکی دو سال گذشته را تمام مدت مشغول تلاش برای جلوگیری از اتمام معاملهی اکتیویژن و مایکروسافت بود؛ اما نهایتا نتوانست طی دادگاههای متعدد، پروندهی خود علیه مایکروسافت را به ثمر بنشاند.
با تمام این اوصاف، بد نیست به این موضوع هم اشاره کنیم که برنامههای ترامپ، چه در دولت قبلیاش و چه امروزه، بیشتر روی کم کردن قوانین وضع تمرکز داشتهاند و حامیان ترامپ مثل ایلان ماسک کاملا مخالف FTC و فعالیتهایش هستند و نهایتا ممکن است با رویهی متفاوت روبرو شویم.
قوانین کار در امریکا ممکن است حتی بدتر شود
صنعت بازی در ایالات متحده چند سالی است که تلاش کرده در تا حوزههای مختلف برای خود صنف تشکیل دهد تا در نتیجهی آن، وضعیت کاری حال حاضر خود را پیشرفت دهند. صنعت بازی مدتهاست که با مشکلاتی مثل کرانچ (اضافه کار اجباری)، تعرض جنسی، آزار و اذیت، حقوق بسیار پایین و نبود شفافیت دست و پنجه نرم میکند.
دولت بایدن جریان جدیدی را برای بهبود وضعیت کار در ایالات متحده و کمک به شکلگیری اصناف اختصاص داده بود، اما جیدی ونس، معاون اول رییس جمهور جدید امریکا، خود علیه این فرمان رای داد و ترامپ حتی گفت که این تصمیم را ممکن است کاملا رد کند.
ترامپ همچنین در دورهی ریاست جمهوری خود، توانایی مذاکره برای قراردادها و انجام هرگونه فعالیت صنفی را از کارمندان فدرال گرفت. ترامپ در همین کمپین انتخاباتی خود گفته بود که «کارمندی که اعتصاب میکند را باید اخراج کرد» و او «از دادن اضافهکار متنفر است».
هزینهی ساخت بازیهای تراز اول (AAA) سالهاست که به چند صد میلیون دلار رسیده است؛ پروسهی ساختی که معمولا برای بازیهای بزرگ پنج شیش سالی طول میکشد. شرکتهای بازیسازی بزرگ به شکل معمول چهارصد تا پانصد نفر کارمند دارند و توانایی نگه داشتن این حجم از نیروی کار برای پروسهی تولید پنج شش سالهی یک بازی، آن هم با این وضعیت کار نابهسامان، چالشهای بسیار بزرگی مقابل شرکتها گذاشته که نهایتا هم چه در ساخت بازیها و چه در محصول نهایی تاثیر میگذارند.
چپگرایان عقاید خود را بیشتر زورچپان خواهند کرد
حتی اگر خود دونالد ترامپ هم به این موضوع اذعان نکند، با نگاهی به طرفداران و حامیان او، میتوان در یک نگاه عقاید فرهنگی که آنها با خود به همراه خواهند آورد را دریافت کرد؛ راستگرایان افراطی معتقدند که لیبرالها به مبارزه با ارزشهای مذهبی و خانوادگی آنها برخواستهاند و انتخاب ترامپ، به آنها این آزادی و فرصت را میدهد که جنبشهای مختلفی مثل اقلیتهای جنسی را تحت هدف خود قرار دهند به آنها حمله کنند. نکته این جاست که این اتفاق ممکن است کاملا رخ دهد.
انتخاب ترامپ بهعنوان رییس جمهور بعدی ایالات متحده، فاصلهی فرهنگی بین دو جناح را بیشتر و میانهروی را کمرنگتر میکند. در واقع، ممکن است با افراطیگریهای بیشتری از سمت مذهبیگرایان روبرو شویم و در مقابل هم چپگرایان تلاشهای بیشتری برای زورچپان کردن عقایدشان در محتوای تولیدی خود کنند.
شرکتهای بازیسازی بزرگ امریکایی معمولا در کالیفرنیا و مناطق حول آن واقع شدهاند؛ معدود ایالتهایی که اجازه ندادند قانون ممنوعیت سقط جنین در آنها اجرایی شود و همیشه پای ثابت پیشرفتهای مثلا فرهنگی بودهاند. این ایالتها همیشه به حزب دموکرات رای دادهاند و این بار هم از این روند خارج نشدند. با شکست دموکراتها در این انتخابات، لیبرالها که در حال حاضر بخش زیادی از نیروهای این شرکتهای بازیسازی بزرگ (و بهطور کلی صنعت سرگرمی) را هم تشکیل دادهاند، ممکن است تلاشی دو چندان برای مقابله با جبههی تازه قدرت گرفتهی محافظهکار بکند.
نمودار واقعی استفاده شده در اسلایدهای رسمی و داخلی بلیزارد.
اساسا، در پاسخ به محافظهکاران افراطی، لیبرالها هم افراطیتر عمل خواهند کرد و نتیجهی آن، ممکن است به اصطلاح تزریق عمیقتر عقاید Woke (که تعریف ثابتی ندارد و میتوان هرچیزی که محافظهکاران از آن خوششان نمیآید را Woke نامید) در تولیدات آنها باشد.
تاثیرات فرهنگی حضور ترامپ و حزب او را هم نباید نادیده گرفت. بازیها بهعنوان گونهای هنری، میتوانند کاملا عقاید سیاسی مختلفی را در خود جای داده باشند. رفتار ترامپ و سیاستهای او بهخودی خود میتواند منجر به پاسخهای مختلفی شود. یکی از نمونههای اخیری که از سمت هنرمندان صنعت بازی و در پاسخ به سیاستهای ترامپ دیدیم، بازی دث استرندیدنگ بود. هیدئو کوجیما به هنگام نمایش بازی جدیدش در آن زمان، شخصا از ترامپ نام برد و سیاست دیوارکشی او در مرزها را پسرفتی برای بشر و بازیاش را تلاشی برای مقابله با سیاستهای این چنینی که انسانها را جدا از یکدیگر میبیند خواند.
ترامپ این بار قدرتمندتر از قبل بهعنوان رییس جمهور ایالات متحده انتخاب شده است؛ یعنی طرفداران او انتظار دارند تا ترامپ نهتنها از ورود مهاجران غیرقانونی جلوگیری کند و از قانون منع سقط جنین دست نکشد، بلکه حتی پا را فراتر بگذارد و برای مثال ازدواج همجنسگرایان که در امریکا قانونی است را هم منحل کند. جبهه گرفتن علیه مهاجران ممکن است امریکاییهای افراطی را بیشتر از قبل نژادپرست کند و ممکن است شاهد حملههایی بسیار گستردهتر از گذشته علیه خارجیها در سطح ایالات متحده باشیم.
همهی اینها نهایتا بازیسازان یا هرگونه تولیدکنندگان محتوا را برمیانگیزد تا در لایههای بیشتری از بازیهای خود، پیغامهای سیاسی را بگنجانند.
در همه حال، انتخاب ترامپ بهعنوان رییس جمهور بعدی امریکا حتی روی بازیسازی در سطح جهانی هم تاثیر خواهد گذاشت؛ تاثیراتی که بدون شک در چهار سال آینده وجههی کاملا متفاوتی به اقتصاد این صنعت و حتی محتوای آنها خواهند داد.